نامه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به وزیر در مخالفت با افزایش سن ورود به آن

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، ۷۷ پایگاه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کشور خطاب به وزیر آموزش و پرورش در مخالفت با افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان، نامهای را منتشر کردند.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر کاظمی
وزیر محترم آموزش و پرورش
عرض سلام و تحیات و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات، دستگاه آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت با چالشهای فراوان در حوزه نیروی انسانی که تحقیقاً موتور پیشران نظام تعلیم و تربیت میباشد؛ مدتهاست که در راستای تامین کاستی ها، به کجراهه و مسیرهای زودبازده، اما آسیبزا گرایش یافته است. ایدههای مخربی همچون بکارگیری نهضت یاران، تبدیل وضعیت نیروهای خرید خدمات و معلمان حق التدریس، تکیه حداکثری بر جذب از طریق آزمون استخدامی و موضوعی که اخیرا مطرح شد، افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان تا ۲۷ و یا ۳۰ سال، که نه تنها علاج این مسئله نبوده بلکه این مسیرها، سیاستهای جذب را از مدار اصلی خود دورتر میسازد.
استدلال جدی و نظرات کارشناسی شده بدنه دانشجویی دانشگاه فرهنگیان درباره موضوع افزایش سقف سنی دانشگاه فرهنگیان بارها از طرق مختلف به سمع و نظر سیاستگذاران این حوزه رسیده است، اما موافقان این طرح در سطح مجلس و وزارتخانه آموزش و پرورش همچنان به دنبال به کرسی نشاندن طرحی هستند که تنها به واسطه فشار چند تن از متقاضیان، به دستورکار شخص شما رسیده است.
به هر تقدیر و در ادامه پیرو نامه جنابعالی به شورای عالی انقلاب فرهنگی به شماره نامه ۲۶۲۹۹۵ در تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۱۲ در این باره، برای چندمین بار به بیان ادله کارشناسی شده و محکم بدنه دانشجویی و دغدغهمند در رابطه با رد این طرح و گزاره پرداخته خواهد شد.
۱. اولین نکته اساسی این است که با توجه به اعلام مخالفت صریح برخی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش و همچنین رأی منفی شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون این موضوع؛ طرح مجدد این پیشنهاد چه معنایی جز ایجاد فشار رسانهای بر سیاستگذاران به جهت بهره کشیهای سیاسی از موضوع دارد؟ آیا از جانب نمایندگان مجلس و خاصتاً اعضای کمیسیون آموزش، فشاری متوجه وزارتخانه است؟
۲. بیان چنین درخواستی از سمت جنابعالی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تداعیگر این موضوع است که بیش از اینکه وزارتخانه، دغدغه تربیت معلم تراز انقلاب اسلامی را داشته باشد در پی تجویز نسخههای بیحساب و کتاب در جهت تأمین نیروی انسانی و صرفاً پر کردن کلاسهای درس است. اگرچه که اساساً ورود این تعداد انگشت شمار به دانشگاه فرهنگیان، هیچیک از کاستیها را پاسخ نیست و گویی غرض، تنها خاتمه دادن به درخواستها است. مقتضی است تا ادله و مستندات کارشناسی را که در نامه ارسالی به شورای عالی انقلابی فرهنگی به آن استناد شده است، در معرض مشاهده و نقد و بررسی دانشجومعلمان، کارشناسان و دغدغهمندان این حوزه قرار گیرد. طبعاً اگر حرف کارشناسی در میان نباشد، گمان اینکه تصمیمات وزیر آموزش و پرورش و این وزارت خانه با فشار نمایندگان اتخاذ شده و یا دستخوش تغییر میشود، تقویت خواهد شد.
۳. این حجم از دغدغهمندی شما برای اشتغال جوانان ۲۵ تا ۳۰ساله ستودنی است، اما پیشنهاد میشود به دنبال فراهم کردن فرصتهای شغلی برای ایشان در ستاد آموزش و پرورش و یا در دیگر مناصب و دستگاههای دولتی باشید و پیکره تربیت معلم و به طبع نظام تعلیم و تربیت را به واسطه چنین نگاهی با خلأ هویتی مواجه نسازید.
۴. همانطور که در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان آمده است، زیست در این دانشگاه شبانه روزی است و سوالی که مطرح میشود این است که آیا شخصی که بین ۲۷ الی ۳۰ سال سن دارد و زندگی متاهلی خود را آغاز کرده است میتواند در این شرایط زیست کند؟ و آیا این موضوع باعث به وجود آمدن مشکل در اجرای سیاستهای تربیتی این دانشگاه نمیشود؟ چه تضمینی وجود دارد که در آینده نزدیک عدهای به علت مشغلههای جانبی، درخواست کوتاهتر شدن دوران تربیت معلم به سه یا دو سال را نداشته باشند؟
۵. وزارت آموزش و پرورش نه تنها در زمینه بحران منابع انسانی چالشی را رفع نمیکند بلکه هر دم چالش به چالش میافزاید. این بحران با رفع ناترازی منابع انسانی، رفع مشکل توزیع ناعادلانه نیروی انسانی، داشتن نگاه کارشناسانه و رفع کم و کاستیها در بودجه ۱۴۰۴، اصلاح سیاستهای نادرست استخدامی، انگیزه بخشی به معلمان، ارتقای شأن اجتماعی ایشان، توزیع عادلانه حقوق و دستمزد و انجام صحیح رتبهبندی تا حد زیادی قابل مدیریت است.
درگیری چند ماهه با مسئله پیش پا افتاده و بدون فوریتی، چون افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان و تاثیرپذیری ساختار رسمی آموزش و پرورش از برخی فشارهای اجتماعی همچون مطالبات پیامکی بدون توجه به پیامدهای این تصمیمها در دراز مدت، بیانگرعدم شناخت کافی و صحیح اولویتها و مسائل دارای ضرورت در این سیستم است.
۶. در برنامه هفتم توسعه بر استفاده و توجه به جوانان توصیه جدی شده است و اتخاذ این تصمیم تبعاتی همچون کاهش انگیزه نسل جوان برای ورود به حرفه معلمی را در پی خواهد داشت که به واسطه آن از کیفیت تعلیم و تربیت نسل آینده به عنوان زمینه سازان تمدن نوین اسلامی کاسته خواهد شد، ضمن اینکه امکان ایجاد هویت معلمانه برای دانشجویان با سنین بالا که هویتی مشخص و مستقل دارند بسیار دشوارتر بوده و افراد در این سنین امکان تربیتپذیری کمتری داشته و جریان تربیت معلم به درستی انجام نخواهد شد. در ادامه به موارد دیگری همچون، عدم تربیتپذیری دانشجویان در جهت کسب هویت حقیقی معلمانه در سنین بالا، افزایش نرخ فرسودگی شغلی، کاهش بهره وری آموزشی و افزایش سن بازنشستگی نیز اشاره کرد.
۷. این اتفاق منجر به تقلیل و تحریف نظام آموزش و پرورش به یک بنگاه کاریابی برای جوانانی خواهد شد که پس از ماجراجوییهای فراوان، حالا به دنبال ضمانت شغلی و درآمد ثابت و این چنین قرائتهای دست چندمی از معلمی افتادهاند.
۸. تفاوت سنی کم بین معلم و دانشآموز باعث درک بهتر نیازهای استاد_شاگردی و فهم صحیح از یکدیگر خواهد شد. در صورت افزایش سقف سنی و جذب معلمان ۳۰ساله که پس از ۴ سال تعلیم دیدن در دانشگاه فرهنگیان قرار است به کلاسهای درس روانه شوند، تفاوت نسلی فاحش بین استاد و شاگرد، کاهش تعاملات مؤثر میان معلم و دانشآموز را در پی خواهد داشت.
۹. وزارت آموزش و پرورش در خلال تصمیمات خود به جای تکیه بر نظرات کارشناسان این حوزه، عرصه را به مطالبات خیابانی واگذار کرده است. مطابق نظرات کارشناسی، مسئله نیروی انسانی در آموزش و پرورش با افزایش سن ورود به دانشگاه حل نخواهد شد بلکه مستلزم تدوین یک سند جامع نیروی انسانی، اصلاح نظام جذب و بازنگری در سیاستهای استخدامی است. همچنین شایان ذکر است اصلاح فرایند جذب، توسعه ظرفیتهای نرمافزاری و سختافزاری دانشگاه فرهنگیان، کاهش وابستگی به جذب ماده ۲۸، تقویت برنامههای مهارت آموزی و توسعه حرفهای معلمان از دیگر راهکارهای اصلاح و ارتقای نظام تعلیم و تربیت کشور است که در حال حاضر وزارت آموزش و پرورش بدون کوچکترین توجهی به آنها درصدد سیاستگذاریهای زائد و به غایت آسیبزا است.
۱۰. اگر عقلانیت پشتوانه سیاستگذاری نباشد سیاستها و تصمیمات در هر لحظه امکان تغییر پیدا میکنند. فرضا عدهای درخواست افزایش سن به ۳۳ سال را داشته باشند، یا گروه دیگری به ۳۵ سال، با کدام معیار باید نظر این افراد را رد و یا تأیید کرد. آموزش و پرورش به اندازه کافی از سیاستگذاری اشتباه ضربه خورده است و نباید خود مقدم این چرخه معیوب باشد.
بدنه دانشجویی دانشگاه فرهنگیان در سطح کشور ضمن ارائه چند باره استدلالهای خود به مراجع ذیربط، مخالفت صریح و منطقی خود را با چنین طرحی اعلام میدارد و بدون تردید در مقابل آن خواهد ایستاد. مقتضی است ضمن جدیتر انگاشتن نظرات کارشناسی وعدم تاثیرپذیری از برخی نمایندگان فرصت طلبی که به دنبال فربه شدن سبد آرای خود هستند، از ادامه این روند جلوگیری به عمل آورید.
امضاءکنندگان این نامه جمعی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان در شهرهای مختلف هستند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، در بخشی از این نامه آمده است: استفاده از ظرفیت سیاستگذاری و در راستای آن بهرهگیری از امکان وضع قوانین، تضمینکننده حرکت صحیح به سمت آینده مورد انتظار در هر جامعهای است. سیاستی که با ریل قانون، پس از شناخت اولویتها و درک ضرورتها به کار بسته شود، آینده را تضمین میکند و طبعا پشتوانه علمی و عقلانیت جزو بایستههای حیاتی هر سیاستگذاری است.
اما پیگیری اخیر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، پیرامون افزایش سن پذیرش داوطلبان دانشگاه فرهنگیان به ۳۰ سال و فشار همه جانبه در جهت به نتیجه رساندن این مطالبه غیر کارشناسی، یادآور روزهای تلخی بود که تصمیمات مهم و خطیر پیرامون آینده نظام تعلیم و تربیت بر اساس فشارهای پیامکی، حضور جلوی درب مجلس و تحصنهای خیابانی گرفته میشد.
پیشتر تلاش شد تا دلسوزانه در گفتوگوها نکاتی پیرامون معایب مخرب این تصمیم به گوش نمایندگان دغدغهمند کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس برسد، اما گویا گوشی بدهکار نیست و از باب تاکید مجددا نکاتی را در ادامه به عرض میرسانیم:
– با افزایش سن پذیرش به ۳۰ سال، فرآیند تربیت معلم بهینه میشود؟
اولین پرسش این است که بر اساس کدام آسیبشناسی از فرآیند جذب کنونی و همچنین بر اساس کدام استناد پژوهشی، علمی و یا منطقی به این نتیجه رسیدهاید که با افزایش سن پذیرش به ۳۰ سال، فرآیند تربیت معلم بهینه میشود؟ احساس میشود که با نگاه بدبینانه برای جذب رای و با نگاه خوشبینانه از روی احساس حاصل از فشارهای پیامکی این تصمیم اخذ شده که مطمئنا این الگوی سیاستگذاری راه تغییر بسیاری از اصول را باز میگذارد. مطمئنا با اعمال این ایده، در آینده راه اتخاذ تصمیمهای غیرکارشناسی دیگر باز خواهد شد و مجلس به عنوان یک مسیر سهلالوصول برای به کرسی نشاندن این نوع خواستهها شناخته میشود و حتی جایگاه مجلس نیز زیر سوال میرود.
– آموزش و پرورش بنگاه کاریابی نیست
اکنون با افزایش سن پذیرش، افرادی وارد این دانشگاه حیاتی میشوند که یا سالهای زیادی از تحصیل دور بودهاند و این تاثیر مستقیمی بر کیفیت آموزش میگذارد و یا مدارکی از دانشگاههای دیگر دارند که میتوانند اکنون از طریق ماده۲۸ دانشگاه فرهنگیان اقدام کنند. گرچه به صورت کلی جذب از طریق ماده ۲۸، خصوصا با سنین بالا آسیبهای خود را دارد و مکررا نیز بر اجتناب از این روش تاکید شده است، اما به دلیل نیاز مبرم و فوری آموزش و پرورش در برخی از مناطق به معلم، به صورت اضطرار از این روش استفاده میشود.
– شکلگیری هویت معلمی
براساس تمامی یافتههای علمی و همچنین شواهد میدانی سن ۱۸ تا حدود ۲۴ سال بهترین سن برای شکلگیری هویت است و قطعا هر چه سن بالاتر برود امکان تاثیرگذاری کمتر میشود. این به این معنی نیست که سیسالهها تاثیر ناپذیرند، اما باید توجه داشت که باتوجه به اهمیت قطعی و حیاتی تربیت معلم، باید تمامی ظرفیتها را به بهینهترین حالت اختصاص داد.
– معلم جوان و ارتباط با نسل نو
با سرعت گرفتن تغییرات در جهان و درگیری نسل جدید با این تغییرات لزوم همزیستی و همافقی معلمان با دانشآموزان آینده بیش از گذشته احساس میشود، در واقع برای نجات نسل پر ظرفیت پیش رو نیاز به حافظان فکر و هویتی داریم که با این نسل بیشترین زبان مشترک را دارند و این ضرورت باز ما را بر این میدارد تا از تمامی ظرفیت مراکز تربیتمعلم برای هدایت و حفاظت از چهارچوبهای هویتی دهه هشتادیها و دهه نودیهای ایران اسلامی استفاده کنیم.
در پایان این نامه همچنین به رئیس مجلس شورای اسلامی توصیه شده با اصلاح رویههای غلط در مسیر قانونگذاری برای آموزش و پرورش، در اولویتها بازنگری کرده و دغدغه قابل ستایش خود نسبت به دانشگاه فرهنگیان را در مسیر درستتر و برای مسائل ضروری این دانشگاه از جمله توسعه کمی و کیفی آن به کار ببندند.